گفتم: زن و بچه داری ولی با این حال دنبال معشوقه ای ؟
گفت: میدونی خیلی لذت داره...
گفتم: چی؟سکس یا خیانت؟
گفت: هر دوتاش
گفتم: مگه همه چیز سکسه؟با زنت مگه سکس نداری؟
گفت: چرا ولی میدونی بعضی از دخترا خیلی نازن .خب وقتی پا میدن چرا نرم سمتشون؟!!؟!؟ تازه جوون تر از زنم هم هستن .
گفتم: دنبال چی هستی؟ فک میکنی اگه زنت بفهمه چیکار میکنه؟
گفت...
.
زندگیه راکدی دارم باید هیجان توش باشه
گفتم: نگفتی...چرا خیانت می کنی ؟!!!
خندید و گفت:نمیدونم شاید وسوسه میشم .
از پیش اون مرد اومدم و رفتم رو صندلی نشستم و عجیب یاد این شعر فروغ فرخزاد افتادم که میگه:"سنگسار میکنند...غافل از آنکه شهر پر از فاحشگان مغزی است و کسی نمیداند مغزهای هرزه ویرانگرترند تا
تن های هرزه"....
نظرات شما عزیزان: